سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دل های فکر!
 
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/5/30 توسط مغشوش نگار | نظر

زبان دلم لال شده!

وقتی گوش و چشمِ سر باز شد

زبانِ دل به سکوت میل می کند.

اما

نمی دانم چرا این دلِ بی زبان هنوز هم برای حرف زدن تلاش می کند!

 

@@@@

دلم برای مناجات های شریف تنگ شده شدید.

 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/3/28 توسط مغشوش نگار | نظر

 

خوش به حال آنهایی که نیستند و این روز را نمی بینند.

از دیروز تا حالا نمی دونم چند بار گریه کردم و خدا می دونه که چقدر تاسف خوردم ولی چاره ای نیست. باید قبول کرد که تمام شد.

مدام یاد مادر شهید احمدی روشن میفتم. روز آخر در جمع هواداران جلیلی گفت آنهایی که طرفدار جریان سازش هستند

چطور جرأت می کنند و از عکس مصطفی در مستندشون استفاده می کنند؟!

من که هزینه ای ندادم این حال و روزمه وای به حال این مادر که تک پسرش را، گل پسرش را در این راه داده است.

حالا کسی که زمانی با قاتلان پسرش بر سر منافع این مملکت  معامله کرده است، شده است رییس جمهور منتخب ملت! وای به حال این ملت بعد از این!

 

دارم سخنرانی رائفی پور را در جمع معتکفین گوش می دهم. اتفاقا همین لحظه داره میگه:

مردم معاویه را به علی ترجیح دادند و گفتند علی قبول کن که نتونستی. بسه دیگه بابا چقدر جنگ جنگ!!

 

شدید به دلم نشست و یاد این انتخاب افتادم. چند شب دیگه شب نیمه شعبانه. چطوری رویمان میشود که بگوییم: اللهم عجل لولیک الفرج.

تحمل تحریم اقتصادی را نداشتیم و به کسی بله گفتیم که با نشان دادن " کلید" وعده حل مشکلات را داد و شیطان بزرگ را کدخدا می داند. یعنی نقطه مقابل امام زمان.

همان بهتر که حالا حالاها ظهور نکند. هنوز لایق نیستیم. ما کار داریم. حالا حالاها باید روی خودمان کار کنیم.

 

میان این همه هیاهو و دنبال مقصر گشتن ها کسی آنچنان که باید به احمدی نژاد خسته نباشید نگفت.

احمدی نژاد! خسته نباشی بزرگ مرد. اشتباهاتی کردی ولی من همچنان دوستت دارم و بعد از این انتخاب بیشتر دلم برایت تنگ می شود.

بعد از تو دیگر اخبار نگاه کردن کیفی ندارد. بعد از تو ما دیگر نباید انتظار این را داشته باشیم که هر روز که تلویزیون را روشن می کنیم تا اخبار نگاه کنیم،

حرف از افتتاح و اختراع و تو دهنی به زیاده طلبان سلطه گر و اختصاص فلان بودجه برای این شهر و آن روستا و آبادانی و پیشرفت و پیشرفت و عزت و اقتدار بشنویم.

از این به بعد باید با ترس و لرز اخبار را دنبال کنیم تا ببینیم چه می شود و اگر خیلی گند کار بالا آمد اقدام و اعتراضی بکنیم.

از این به بعد دیگر با اطمینان نمی نشینیم که اخبار نگاه کنیم و لذت ببریم از اینکه رییس جمهوری داریم  که عزت برای ایران می خواهد

بلکه باید چهار چشمی اوضاع را رصد کنیم تا سرمان کلاه نرود. 

 

حالا مانده است فشار اقتصادی را بفهمیم. مردم عزیزمان طعم تلخ انتخابشان را به زودی خواهند چشید.

بعد از این نخبگان و افراد مثلا با بصیرت ما قدر احمدی نژاد را با تمام اشتباهاتش خواهند فهمید

و شاید بفهمند که نباید تا این حد بی چشم و رو بازی در می آوردند و همه چیز را سر احمدی نژاد می شکستند و سر هر چیزی جنجال بی مورد و بیش از حد.

این نتیجه یکی از دلایلش هم به نظر من ناشکری ای بود که همه افراد در سطوح مختلف مرتکب شدند. 

از مردم عادی که گویا 8 سال پیشرفت و اقتدار و سازندگی را فروختند به کلید و درد نان تــــــــــــــــــــــــا

سایت ها و وبلاگها و خبرگزاری های حزب اللهی و با بصیرت(البته ادعایش را دارند) که آنقدر اخلاق رسانه ای را رعایت نکردند

و بی ربط و باربط به احمدی نژاد تاختند که این شد نتیجه اش. حالا بروید بتازانید. خدا قوت!!! 

مردم از وضع موجود اقتصادی خسته شدند و بعد از داشتن رییس جمهوری مثل احمدی نژاد،

کسی را انتخاب کردند که هیچ علاقه ای به مقاومت ندارد و تمام دنیا و آخرت را در گروی ارتباط با آمریکا و انگلیس مــی داند.

و متاسفانه تربیت و فرهنگ لازم را برای پافشاری و درک اینکه گفتمان انقلاب و استقامت برای ما اقتصاد و فرهنگ و پیشرفت می آورد را نداشتند و 

به خیالشان از این بعد اوضاع رو به بهبودی می رود! هه! زهی خیال باطل! روزهای سختمان در راه است.

چه زود گدشته نه چندان دور را فراموش کردند و مایه عبرتشان نشد!

 

مردم ما با این انتخاب نه تنها مشکلی را حل نکردند بلکه کار را اول برای امام خامنه ای و بعد نیروهای مومن و انقلابی سخت تر کردند. 

 

نمی دونم چی بگم. حرف های زیادی هست ولی فایده ای نداره دیگه.

تمام همتمان را باید بگذاریم برای پیشبرد اهداف انقلاب و جلوگیری از هر کس و هر چیز که بخواهد خدشه ای به منافع و آرمان هایمان وارد کند.

 

با تمام این حرف ها،  دل ما به  سید علی خامنه ای خوش است. و صد البته دل هر دوی ما به خدا و امام زمان. 

یا بقیه الله! مدد کن!

 

 


نوشته شده در تاریخ جمعه 92/3/17 توسط مغشوش نگار | نظر

در هر انتخابات و هر جنجال سیاسی ای یک جور باید شوکه شویم! ایندفعه از جانب "خودی ها" ست!

نمی دونم چه طور میشه کسانی که قبولشون داری و با تو همفکر و هم عقیده هستن، با تو هم رأی نیستن!

فکر می کردم هم دل هم هستیم ولی مثل اینکه نیستیم! تمام معیارها و آرمان هایی که بهش اعتقاد داریم و در راستا و جهت همه ولی رأی یکی نیست!

چطور میشه!!؟ 

انگار می ترسن! انگار کم آوردن! انگار جا زدن! انگار.....انگار......انگار از این همه تناقض بین حرف و عمل عقل از سرم داره می پره!

کسی ندونه فکر می کنه آقایان و خانمها از گفتمان انقلاب و اهدافش می خواهند کوتاه بیایند! همچین بگی نگی زیر زیرکی زیرآبی می روند!

اینجا دلی اداره میشه و هر چیزی فکر و دلم رو مشغول کنه در موردش می نویسم. هر موضوعی هم میتونه باشه.

این موضوع ِ پا پس کشیدن و وادادگی دوستان بدجور داره اذیتم می کنه! شاید خودشان ندانند و نفهمند که دل امثال من رو به عنوان هم عقیده و دوست شکستند و باعث تاسفمان شده اند ولی واقعیت این است که  این کار را کرده اند و به شخصه خیلی دلم میسوزد. ما، کسانی که همه با هم پیرو ولایت بودیم و به هر فردی که دغدغه انقلاب و اعتلای وطن داشت و استادگی می کرد تا پیروزی و از هیچ کس و هیچ ابرقدرت و هیچ تحریم و هیچ هارت و پورتی نمی ترسید، علاقه داشتیم و داریم.

اما بعضی ها مثل اینکه دیگر آنچنان علاقه ای به اینطور چیزها- از نوع خالصش- ندارند. آدم فکر می کند کمی دلشان غش می خواهد! چشم و گوش و دلشان را چیزها و حرفهای الکی و موضعی و موقتی برده است. و همین باعث حیرتم است که چطور مواضع و برنامه های موقتی را نمی فهمند و آدم های این برنامه ها را ترجیح می دهند به کسانی که روی مواضع و اصولی پایداری و مقاومت می کنند که همه ما دوستداران رهبر و انقلاب به این اصول و گفتمان عشق می ورزیم و جان برایش گذاشته اند و گذاشته ایم و خواهند گذاشت.

ما سال 84 به همین اصول و گفتمان رأی دادیم. سال 88، نه دی آفریدیم. حالا چه شده است؟ چشمشان به خاطر برخی اشتباهات ترسیده؟ یا عافیت طلب شده اند؟ یا دیگر خسته شده اند از این جنس حرف زدن ها؟ دلشان کمی تفریح و ملایمت و سازش می خواهد؟ دلشان برای حرف های پفکی غنج رفته است؟ چه شده است؟؟!

چطور شده که به کسانی مایل شده اند که می دانیم در زمان فتنه - با تمام توجیهاتی که می کنند - کج دار و مریز برخورد کردند و حالا هم با وجود تمام سعی ای که در لاپوشانی دارند و کار کار می کنند - اگر چشم و گوش شنوا و بصیر داشته باشی می فهمی که - بعد از اینکه خرشان از پل گذشت دوباره در همه زمینه ها کج دار و مریز برخورد می کنند و به درد این پیچ تاریخی و مدیریت آن نمی خورند.

تاکید می کنم؛ در همه زمینه ها. و حتی حالا هم در حرفهایشان، خیلی لطیف و ملایم و با احتیاط و توسط بازی با کلمات خیلی از کارهای خوب دولت را می کوبند و اعتقادی به این کارهای خوب ندارند. و در رقابت در کسب قدرت گیر کرده اند و به درد ریاست جمهوری ایران نمی خورند.

در تعجبم که چطور ناخالصی و حرص قدرت و تناقض گویی را در کلام آدم ها نمی فهمند! شاید خودشان برای خودشان، در جاهایی کم گذاشته اند که اینطور چیزها را متوجه نمی شوند!!


امشب در خلال گشتن و خواندن مطالب کاندیداها، دو نفر خیلی خوب گفته بودند:


مدیرمسئول نشریه 9 دی تأکید کرد: در حال حاضر آقایان جلیلی و حداد کاندیداهای جریان مقاومت هستند و سایر نامزدها کاندیدای جریان سازش و ارتجاعند و بنده در این زمینه کاری به اصولگرا یا اصلاح‌طلب بودن افراد ندارم.

لینک کل مطلب: 

رسایی: جلیلی به دلیل حضور در شورای امنیت به تمام مشکلات کشور اشراف دارد.



پناهیان با اشاره به سخن یکی از نامزدهای انتخابات مبنی بر اینکه تمام مشکلات با تورم حل می‌شود، اظهار داشت: شاید از زاویه‌ای این حرف درست باشد، اما ما به دنبال کسی هستیم که حل مشکلات را با انقلابی‌گری آغاز کند.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنان خود درباره انقلابی‌گری با تاکید بر اینکه مردم به دنبال آرامش، زندگی مطلوب و خوشنودی هستند، تصریح کرد: آیا جزء با روحیه انقلابی می‌توان به اینجا رسید.



مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها همچنین تاکید کرد: باید کسانی در عرصه سیاست قدرت را بدست بگیرند که عمیقا به انقلابی‌گری معتقد باشند و آن را گسترش دهند.



پناهیان ابراز امیدواری کرد که گفتمان انقلاب پیروز انتخابات باشد و تصریح کرد که در این صورت مسئولیت سنگینی بر دوش انقلابیون خواهد بود.

به گفته وی اگر تفکر انقلابی به پیروزی نرسید تازه ابتدای راه است و بایستی کوشید.

این استاد حوزه و دانشگاه با انتقاد از برخی رفتارهای سیاسیون گفت: برخی انقلابی بودن را به عنوان ابزاری نگاه می‌‌کنند تا منافعشان تأمین شود و بعد از تأمین منافع این روحیه را کنار می‌گذارند.



لینک کل مطلب: 

فقر فرهنگ انقلابی در میان سخنان کاندیداها مشهود است.


/////////////


آنوقت سخت است قبول اینکه چطور بعضی ها که اصلا از ایشان انتظار نمی رفت، مایل می شوند به گفتمان یکی به نعل یکی به میخ! و با کلمات خوب و قشنگ، چقدر زشت و بد

بی معرفتی و انتخاب ناقصشان را توجیه می کنند. 

خلاصه اینکه: ما زیاران چشم یاری داشتیم. ما از دوستان انتظار بیشتری داشتیم و دلمان می خواست در راه انتخاب فرد اصلحی که بتواند با برنامه هایش و گفتمانش کشور را بهتر و سریع تر از این پیچ تاریخی عبور دهد، به ما کمک کنند. صد حیف!

 


نوشته شده در تاریخ جمعه 92/3/10 توسط مغشوش نگار | نظر

 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

این متن را یا نخوانید و یا تا آخر بخوانید.

پا سخی است به حرفهایی که از نظر من غیرکارشناسی و غیر منصفانه است و توجیه محض!


گویا مشکلات اقتصادی عقل را از کله خیلی ها پرانده است. قالیباف در گفتگوی ویژه خبری حرف های خوبی در زمینه اقتصاد زد.البته این حرف کسانی است که بسیار شیفته آن برنامه و طرز حرف زدن قالیباف در مورد مشکلات شده بودند. 

 من هم می گویم اما از اقتصاد گفتن و گفتن و گفتن و مشکلات ریز و درشتی را ردیف کردن و گفتن اینکه من اینکار را می کنم و آن کار را نمی کنم کافی نیست.

نحوه مدیریت و اجرایی کردن کارها و پروژه ها  را در شهرداری و نیروی انتظامی ملاک وعده به قول ها قرار می دهند و فراموش کرده اند که اداره کشور بزرگ و پر از دشمن خارجی و قلوه سنگ های سرشکن داخلی مثل ایران، شهرداری و نیروی انتظامی نیست!

من منکر خدمات ایشان نیستم و کارها و زحماتشان را نفی نمی کنم و ممنون هم هستم و این حرفها دلیل نمی شود که کارهای خوب قالیباف را نبینم.

من و امثال من  مثل بعضی ها نیستیم که کارهای رییس جمهور قانونی کشور را نبینیم و بعد از 8 سال تلاش و کار و کار  طوری در بحث های انتخاباتی از احمدی نژاد حرف بزنیم که انگار نه انگار این همه آبادانی و عزت برای کشور به همراه داشت و حالا چون در جایی اشتباهی کرده همه کارهایش را نادیده بگیریم و آنقدر بی انصافانه در موردش حرف بزنیم که هر آدم باانصاف و قدرشناس و دینداری آزرده شود. و حتی همین آقای قالیباف و خیلی های دیگر در جاهایی از صحبتهایشان و در خلال حرفهای انتخاباتی فراموش  می کنند که  شهردار همین دولت بوده اند و با کمک همین دولت توانستند این کارها را بکنند و اگر مثلا در دولت خاتمی بودند می دیدیم که چقدر می توانستند کارهایشان را عملی کنند.

( برچسب طرفدار جریان انحرافی و موافق بعضی کارهای جنجال برانگیز رییس جمهور بودن به بنده نزنید که هر کسی قد سرسوزنی انصاف و قدرشناسی بلد باشد و کمی دیندار،  اینگونه بی رحمانه از احمدی نژاد حرف نمی زند. به طوری که انگار از یک دشمن خونی حرف می زنند. حتی همین دوستان حزب اللهی و طرفدار ولایت که زهی خیال باطل!  مومن باشی و اینگونه بی رحمانه به کسی که محسناتش برای این ملک و ملت بیشتر از خطاهایش بوده بتازی؟!)

چیزی که من را وادار به نوشتن این متن کرد اینست که می گویند جلیلی برنامه ای ندارد و قالیباف پر از برنامه است. جلیلی را کسانی به میدان آورده اند و اصلا به درد ریاست جمهوری نمی خورد ولی برعکس قالیباف کاملا می داند چه قرار است بکند!!!!!!

معذرت می خواهم ولی به شعورتان شک می کنم. جداً میگم!

می گویند ما چیزی از حرفهای جلیلی دستگیرمان نمی شود! آدم هایی این حرف را می زنند که به سواد و خیر خواه بودنشان ایمان داشتم. چطور می شود که وقتی قالیباف می گوید من فلان کار را می کنم،  برنامه دارد و مدیریتش در شهرداری و نیروی انتظامی را مثال می زند ولی وقتی جلیلی از گفتمان انقلاب که باعث پیشرفت و عزت است حرف می زند و نمونه های عینی ذکر می کند، حرف نزده است و چیزی دستگیرتان نمی شود؟؟  چون شهردار و فرماندار و رییس و وزیر و وکیل و چه و چه نبوده حرفهایش ملاک نیست؟ چون پل و سد و خانه و جاده و اتوبان نساخته باید گفت  فقط حرف می زند؟

اگر جلیلی حرف هایش و از گفتمان انقلاب حرف زدنش تنها حرف است و نظریه، پس کنترل کردن بازار ارز هم فقط و فقط حرف است و تمام. که از نظر خیلی ها واقعا حرف است و سخن گزافی است!

جلیلی در همه زمینه های اقتصادی و فرهنگی و علمی و روابط خارجی و چگونگی برخورد با همه این مسائل نظریه های قوی می دهد و راهکار ارائه می دهد. می گویند تنها نظریه ارائه می دهد.

سوال من از دوستان این است که کسی که نظریه هایش اینقدر قوی و پایه ای است آیا راه حلی برایشان ندارد؟ کسی که گفتمان انقلاب اسلامی را پیش رویش گذاشته است و این گفتمان همیشه جواب داده و هر جا و هر وقت پیشرفت و عزتی بوده از برکت همین گفتمان و عمل به آن بوده است، نمی داند که چگونه از این گفتمان استفاده کند؟!

شما تنها "کلمه" گفتمان را می بینید که اینطور برداشت می کنید و می گویید با گفتمان که نمی شود کشور را اداره کرد یا نه، " مرام و منش" گفتمان را ؟ کدام را؟ فکر کنم چون اسمش گفتمان است و در زمینه گفت و گو است، اسم را چسبیده اید و بی خیال پتانسیل و اهداف بلندپایه نهفته در آن شده اید!!؟

از بعضی بچه های حزب اللهی تعجب می کنم که چطور متوجه نمی شوند کسی که "گفتمان انقلاب اسلامی" را مدام تکرار می کند و در همه زمینه ها با توجه به آن پیش می رود و حرف می زند چطور می تواند برنامه ای نداشته باشد و چطور فکر می کندد چون کار اجرایی نکرده است پس فقط حرف می زند!!

چون از گوشت و مرغ و پنیر و کره و بنزین در حرفهایش استفاده نمی کند نمی داند چه قرار است بکند؟ چون زیر ساختی و بنیادی تر از این حرفهای سطحی و چشم و گوش پر کن حرف می زند پس نمی تواند مشکلات را برطرف کند؟؟؟ عجب!

 

دوستان! بچه ها! رفقا! رقبا!!

جلیلی تنها کاندیدایی است که در این برهه حساس،  ایران بهش نیاز داره. اتفاقا من هم شناختی ازش نداشتم و با همین حرفها و نظریه ها شناختمش. جلیلی در حرفهایش از نظام سازی حرف می زند. از کار اصولی بر مبنی دین و آموزه های دینی که گفتمان انقلاب هم همینه. وقتی همه اینها با هم باشد پول و ثروت و پیشرفت و عدالت هم هست. اما نه پول و ثروتی که آخرش ختم شود به بحران اقتصادی.  از رییس جمهور آیندتون چی می خواید؟ همین که همش از اقتصاد حرف بزند و در مسائل سطحی جامعه بماند و افق انقلاب و اهداف انقلاب هم در همین مسائل آبگوشت خیاری برایش معنی پیدا بکند کافیست؟

من نمی گم مشکلات شدید اقتصادی که  روغن مردم را در آورده مسائل پیش پا افتاده ایست و اهمیت ندارد ولی می گویم اهداف و چشم اندازی که در حرفهای جلیلی است خیلی راهبردی تر و پایدارتر است. اقتصاد مقاومتی را هم شامل می شود.

ما  باید به فکر موقعیت جهانی ایران باشیم.

کمی دیدها و خواسته هامون رو گسترش بدیم و بلند فکر کنیم. تمام اساتید و تحلیل گران مومن و انقلابی که دنیا و وقایع دنیا را رصد می کنند همه بر این نظرند که، دنیا از ما الگو می خواهد. الگویی برای کارهای اقتصادی، فرهنگی، دینی. الگوهای غرب و نظام سلطه که ختم شد به بحران اقتصادی و جنبش 99 درصدی. ما مانده ایم. من و تو و ما.

پس حواسمان را جمع کنیم. آقای قالیبافی که برای سیاست خارجی هیچ برنامه ای ندارد(اگر هم داشته باشد و طبق تعریفی که خودش از سیاست خارجی و مقابله با آن دارد باز هم همانی نیست که باید باشد و ایران امروز و دنیای امروز به آن نیاز دارد) و مطمئن نیستم با مسائل هسته ای و لاشخورهای غربی که منتظر نشسته اند تا چه کسی رییس جمهور میشود و چقدر می توانند دوباره باج بگیرند و تو سر ما بزنند، چگونه برخورد می کند و چقدر قرار است کوتاه بیاید، چگونه می تواند این کار عظیم را مدیریت کند؟

اما سعید جلیلی که با غیرت و تعصب سر میزه مذاکره می نشیند  و بعد از شهادت شهید مجید شهریاری عکسش را کنار خودش و جلوی چشم کاترین اشتون و تمام سردمداران جانی غرب می گذارد و خاری می شود در چشمشان، خوب نیست. چرا؟ چون نظریه می دهد و کار عملی ندیده ایم ازش و چه کاری عملی تر از این؟ نکند فکر کرده اید که مذاکره با غربی ها آن هم به این شکل مقاومتی و استوار کار راحتی است؟ این کار مدیریت و فکر نمی خواهد؟ آیا فقط باید جاده و اتوبان بسازد تا بگویید کار می تواند بکند؟

 

مثلا آقای قالیباف که کار کرده است و جاده و شهر و اتوبان و پل ساخته است خودش شخصا بیل زده است؟؟!!

نه...مدیریت کرده، خواسته است، فکر آبادانی بوده است و این کارها انجام شده. خودش که نرفته است با کارگرها کار کند و جاده بکند. مسئولانه عمل کرده است و کار خواسته و کار خوب تحویل گرفته.

مهم فکر و اندیشه و توانایی و طرز فکر و خواستن یک مسئول است که بخواهد کاری برای مردمش انجام دهد.

و من فکر می کنم جلیلی کسی است که دید بسیار وسیع و آرمانی ای دارد و برای حل امور کشور در هر زمینه ای ولایی و مبارزانه برخورد می کند و این همان چیزی است که ایران در این شرایط به آن نیاز دارد.

  اصلا یعنی چی که کار اجرایی نداشته است؟ این چه استدلالی است؟  اگر بخواهیم اینطوری نتیجه گیری کنیم که اصلا در این 35 سال نباید به هیچ کسی رای می دایم! مثلا رییس جمهورهای قبلی که کار اجرایی هم کرده بودند چه کردند برای ما؟(به غیر از احمدی نژاد). مگر کار کردن و خواستن برای کار کردن به کار اجرایی کردن است؟ یعنی اگر کسی کار اجرایی و عملیاتی نکرده باشد و مدیر شهرداری و فرمانداری ای نباشد نمی تواند برنامه ریزی و  کار کند برای مردم؟!

اگر به این حرفهاست اصلا حرفهای هیچ کدوم از کاندیداها حساب کردنی نیست و نباید رای بدهیم. مثلا 2 ساله اقتصاد را درست کردن و به ثبات رساندن یعنی خیلی برنامه داشتن؟ از کجا معلوم که بتواند این کار را بکند؟! ما که کار اقتصادی از قالیباف ندیده ایم. اصلا با این همه تحریم و دشمنی از کجا معلوم بشود بازار ارز را کنترل کرد؟ چه تضمینی است؟ مگر می توانی؟

در ضمن چون جلیلی وعده و وعید بیهوده نمی دهد و مدت زمان معلوم نمی کند بی برنامه شد؟ آیا برنامه بقیه کاندیداها یا همین آقای قالیباف که اینقدر برنامه داشتنشان را سر ما می کوبید دیده اید؟ نکند قبلا یه مملکت را با برنامه ها و وعده های ایشون اجرا کرده اید و نتیجه گرفته اید؟!!

از کجا معلوم که این برنامه هایی که آقای قالیباف برای اداره کشور دارد، بخصوص در زمینه مسائل اقتصادی، آخرش نشود یک اقتصاد ناپایدار؟! اصلا از کجا معلوم که به فرض مدتی هم اوضاع خوب شد و قیمت ها پایین آمد. آیا با این مشی اقتصادی ایشون که آنچنان بوی زیربنایی بودن و مقاومتی بودن نمی دهد می شود گفت که اقتصاد ما کاملا درست می شود؟  از کجا معلوم این اقتصاد ما را به سوی اقتصاد نظام سلطه نبرد؟ از کجا معلوم برنامه های ایشون برای ایرانی که در پیچ تاریخی قرار دارد از همه لحاظ ایران را قوی کند و نه تنها ایران بلکه در آینده بتواند الگو بدهد به کشورهای اسلامی و  مظلومان جهان؟

حالا چون جلیلی نه تنها در اقتصاد بلکه در همه زمینه ها زیربنایی و بسیجی وار و مقاومتی و متعهدانه و خالصانه حرف می زند و سر کسی را شیره نمی مالد و کاملا حرف هایش نشانه برنامه ریزی بلند مدت برای آینده ایران و انقلاب اسلامی دارد، برنامه ندارد؟!

جلیلی از اهدافش کوتاه نمی آید و این را دیده ایم و حرفهایش را هم شنیده ایم و این تفکر، تفکر کسی است که اهل مبارزه است و ریشه ای حرف می زند و ریشه ای کار می کند. و در این بین اگر کسی بگوید کو برنامه و کو کار اجرایی باید اول برود از نامزد منتخب خودش هم همین سوال را بپرسد؟ 

و جالب اینجاست که وقتی از پاکی و سالم بودن جلیلی حرف زده می شود بعضی می گویند جلیلی چون پاک و سالم و نجیب است حیف است وارد پست ریاست جمهوری شود  و به  درد این کار نمی خورد و همان به  که سالم و پاک بماند. انگار علنی می گویند که، ما رییس جمهور خوب و سالم نمی خواهیم . باید که حتی اگر یک کم هم شده دروغ و دغل و ناسالمی و سیاست بازی از نوع غربی بلد باشد.  طوری حرف می زنند که انگار پاک و نجیب بودن منافاتی دارد با رییس جمهور کشوری مثل ایران اسلامی بودن! بندگان خدا نجیب بودن و پاک بودن در ذهنشان مساوی است با نفهم بودن و سیاست نداشتن و بی زبان بودن و ساده اندیش بودن!!!! عجیب است! با زبان بی زبانی اغراق می کنند که فرد مورد نظرشان همچین خالصِ خالص هم نیست! ! برای نفی کردن جلیلی زیر آب خودشان را هم می زنند!!

پس اگر به نجابت و سالم و صالح بودن است رهبر دوست داشتنی ما با آن چهره نورانی و آرام اصلا به درد ولی فقیه بودن و نائب امام زمان بودن  نمی خورد! با این همه تصمیم مدبرانه  و کل جهان غرب را گیج  و عصبانی کردن! (قصد مقایسه ندارم. نگویید دارد جلیلی را با چه بزرگانی مقایسه می کند. عقیده عده ای من را یاد همین مثال  می اندازد. )

 

اکثر طرفداران آقای قالیباف تمام وعده های ایشان را به حساب برنامه داشتن و کارایی ایشان می گذارند و سریعا آدم را به نیروی انتظامی و شهرداری ارجاع می دهند ولی حرفهای جلیلی نشانه بی برنامه بودن و ندانستن او می شود و من این را درک نمی کنم!

همانقدر که حرفهای قالیباف خوب و گوش نواز(!)  است پس حرفهای جلیلی هم می تواند اینگونه باشد. بخصوص برای کسانی که به عمق اهداف و نظراتش بتوانند پی ببرند و فقط دنبال این نباشند که چند بار کلمات مرغ و نان و گوشت و بنزین و مسکن را تکرار کرد!!

کسانی که بتوانند با تمام وجود ظرفیت اجرایی و عملی نهفته در گفتمان انقلاب را بفمند و ایمان داشته باشند که تنها حرف نیست.

و موضوع دیگر اینکه آیا سازش نکردن و مقاومت کردن بر سر حقوق به حق این ملت جرم است؟ آیا تسلیم نشدن و استقامت کردن کار بدی است؟

پس چرا بعضی ها که خیلی هم ادعای ولایت مدار بودنشان می شود با این کلمه مشکل دارند و وقتی به جلیلی و دفاع از جلیلی می رسند یک جور این کلمه را معنا می کنند و در موردش حرف می رنند و پای صحبت های رهبری را به میان می آورند ولی وقتی به قالیباف می رسد استعمال این کلمه و به کار بردن فرمایشات رهبری  حکم دیگری پیدا می کند؟!( کمی به این موضوع و دفاعیات و مغلطه کردن بعضی ها دقت کنید)

 

و در آخر، من خواستم در مقابل حرف هایی که در مورد جلیلی و اینکه برنامه ای ندارد، در حد بضاعتم دفاعی کرده باشم و یک مقایسه کوچکی بود بین دو فرد مطرح این رقابت. و این را جدی و صادقانه می گویم که از مقایسه کردن هم خوشم نمی آید و کلا جلیلی را از نظر عمق و سطح اهداف و برنامه ها قابل مقایسه با قالیباف نمی دانم  و در یک جمله جلیلی را دارای روحیه بسیجی و بالطبع کارها و اعمال و اهداف بسیجی وار می دانم ولی قالیباف  و اعمال و حرفهایش را هر چقدر بالا پایین می کنم چنین حس و استنباطی بهم دست نمی دهد. اما وقتی در بعضی سایت ها می بینم که بعضی ها با چه تبختر و اعتماد بنفسی که حاکی از این است که فقط قالیباف برنامه دارد و بهترین است، حرف می زنند و جلیلی را می کوبند، لازم دیدم این حرف ها را حداقل برای راحت شدن خیالم بنویسم. و متاسفانه آنهایی که خود را حزب اللهی میدانند و زمانی با مطالبشان علیه قالیباف گوش عالم را کر کرده بودند حال طوری هر صحبت و سیاست و برنامه او را تحلیل می کنند و بر عکس حرفها و برنامه  های جلیلی  را به بی برنامه بودن تعبیر می کنند که هاج و واج مانده ام.

من می گویم اگر از صحبتهای جلیلی طوری برداشت می شود که برنامه ندارد پس از صحبت های قالیباف چه برداشتی غیر از این می توان کرد؟؟؟؟ اگر حرفهای قالیباف نشان دهنده با برنامه بودن او است،  باشد. پس جلیلی هم برنامه دارد. چون در نیروی انتظامی و شهرداری کار نکرده یعنی برنامه ندارد؟؟؟ چند خط بالاتر هم به این موضوع اشاره کردم. اگر به فاصله چند خط فراموش کرده اید بروید و دوباره بخوانید!!

هر حرفی که قالیباف می زند همان حرفها را بهتر و ولایی تر و انقلابی تر و اصولی تر و سازنده تر و پایدارتر و بامنطق تر و به دردِ حال و روزِ الانِ ایران خورتر و نظام ساز تر و کلان تر، جلیلی می گوید.

در تعجب و حیرتم از بعضی ها که چطور نمی توانند درک کنند؟؟؟؟؟!!!! 

 

 

 

دو  نظر شخصی و درد دل به کلام ساده و عامیانه  و تمام:

1 جلیلی برای آینده ایران و ایرانی مثل کسی می ماند که ماهی گیری را یادت می دهد و قالیباف ماهی را برایت می گیرد(در خوشبینانه ترین حالت!) . هر دو قصد کمک دارند ولی آن کجا و این کجا.

2 حکومت کننده بر هر ملتی لایق همان مردم و به قولی آیینه تمام نمای همان ملت است. اگر مردم بخواهند در نون و پنیر بمانند قالیباف را انتخاب می کنند و اگر نگاهشان به افق باشد و گذر از این پیچ تاریخی و ارائه الگو برای مظلومان جهان، جلیلی را. 

 

 

 


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/2/22 توسط مغشوش نگار | نظر

واژه انتخاب در نظرم خیلی بزرگ و مهم جلوه می کند وقتی

به "انتخاب تو" فکر می کنم.

تو "انتخاب" منی و چقدر سخت می شود زمان هایی که نمی توانم این انتخاب را نادیده بگیرم و 

از هر راهی می روم دوباره به تو می رسم.

آنوقت است که انتخاب کلمه ای می شود پر از حس و هدف و آرزو

کلمه ای به بزرگی همه انتظارات من از تو

از میل و خواسته هایم

کلمه ای به وسعت علاقه من به تو.

کلمه ای که گاهی از هیبتش می ترسم.

می توانی بفهمی؟!


   1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

مغشوش نگار
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است***ورنه لطف شیخ و واعظ گاه هست و گاه نیست! ////// مینویسم تا آروم بشم...بلکه! حرفایی که اکثرشو خودم میفهمم و خودم می خونم. البته بعضی از حرفها رو بدم نمیاد بقیه هم بخونن!
آخرین مطالب
لال
کمی حرف دل!
در عجبم!
تعریفتان از برنامه چیست؟!
انتخاب
الهه ناز
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو
پیوند ها
MihanTheme