سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دل های فکر!
 
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/12/18 توسط مغشوش نگار | نظر

من و بارون

هر دو تامون

صدامون یه کم گرفته.........

نداره چشمات هوای اینکه بامن بمونه....یادم می مونه!

 

اومده بودم... بگم یه حرفی

که نتونستم.............

نمیدونستم فقط یه خوابی...

خواب قشنگی که دیده بودم شب سیاهی.....

****

همه مسخرم می کنن.....هیشکی درکم نمی کنه!

یه نگاهی.......فقط یه نگاه

***

خواب قشنگی که دیده بودم شب سیاهی......

دارم دلتنگ تر میشم....از دلتنگیه تو خواب بیشتر.........

" دست کسی که می رود از دست را بگیر"

 


درباره وبلاگ

مغشوش نگار
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است***ورنه لطف شیخ و واعظ گاه هست و گاه نیست! ////// مینویسم تا آروم بشم...بلکه! حرفایی که اکثرشو خودم میفهمم و خودم می خونم. البته بعضی از حرفها رو بدم نمیاد بقیه هم بخونن!
آخرین مطالب
لال
کمی حرف دل!
در عجبم!
تعریفتان از برنامه چیست؟!
انتخاب
الهه ناز
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو
پیوند ها
MihanTheme