سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دل های فکر!
 
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/6/30 توسط مغشوش نگار | نظر

بعد مدتها دوباره اثر ماندگار "رسول ملاقلی پور" و .....اشک و اشک و اشک!

از همین اشک می ترسیدم که سرازیر بشه و بند نیاد.

 

چه کردی آقا رسول! آخر عمری شاهکار زدی و رفتی. شاهکار به معنای واقعی کلمه.

حق مطلب رو خوب ادا کردی.

 

@ گلشیفته! کاش می فهمیدی چی بازی کردی. کاش اونی رو که بازی کردی با عمق وجودت درک می کردی. بعد از رفتنت شدی یه وصله ناجور تو فیلم.

دلم سوخت. به فیلم ... به تو . به ملاقلی پور ... به تو. به سپیده ...به تو. به علی ... به تو.

"تو" در همشون مشترکی...خودت و بازی و هدفی که براش بازی کرده بودی رو نشناختی و حسرت همیشگی رو برای خیلیها و بیشتر از همه برای خودت رقم زدی.

شاید خودت حسرت نخوری و با هالیوودی که زور زورکی خودتو توش نگه داشتی خوشی اما...

اما این "خسران" و "حسرت همیشگی" با تو خواهد بود و خواهد ماند. چه بفهمی چه نفهمی. چه بخوای چه نخوای.

 

" فَبأیِّ آلاء رَبِکُّما تُکَذِّبان " رو خوندی و درک نکردی. خودت شدی یکی از همون تکذیب کننده ها!

 

حیف!


درباره وبلاگ

مغشوش نگار
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است***ورنه لطف شیخ و واعظ گاه هست و گاه نیست! ////// مینویسم تا آروم بشم...بلکه! حرفایی که اکثرشو خودم میفهمم و خودم می خونم. البته بعضی از حرفها رو بدم نمیاد بقیه هم بخونن!
آخرین مطالب
لال
کمی حرف دل!
در عجبم!
تعریفتان از برنامه چیست؟!
انتخاب
الهه ناز
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو
پیوند ها
MihanTheme