سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دل های فکر!
 
نوشته شده در تاریخ شنبه 91/4/31 توسط مغشوش نگار | نظر

چه باد روح بخشی شروع کرده به وزیدن.....

صدای حدادیان از بلندگوی مهدیه امام حسن پیچیده تو خیابون و کوچه ها و خونه ها.......

باد و صدای مناجات همراه با هم شروع کردن به دلبری و آشوب کردن....

انگار این باد لطیف و دل نواز  داره میگه؛ ای دل! رمضون اومد...تکون بخور

تو هم مثل من سبک باش و بلند شو.....از این زمین دل بکن.

تو هم مثل من پرده های اتاق دلت رو بزن کنار و همراه من بیا بریم به اوج....

پیش  آسمون و آسمونی ها......

 

خدای رمضان! دستمو بگیر....

سلام ماه رمضون...........


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/4/20 توسط مغشوش نگار | نظر

تمام خط و نشان هایم برای بی فکر تو بودن و بی تو سر کردن

منتهی می شوند به خط و خطوطی که پرند از یاد تو و فکر تو

و....نام تو!

 


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/4/13 توسط مغشوش نگار | نظر

شربت و شیرینی نمی خوام

چراغ و ریسه نمی خوام

خیابان های شلوغ و مولودی نمی خوام

بعضی مردم ِ همراه با شادی های مبتذل به بهانه روز تولد تو نمی خوام

ریسه های آویزون از خونمون رو نمی خوام

برنامه فرهنگی نمی خوام

کنگره و جلسه نمی خوام

حرفهای فقط قشنگ نمی خوام

پایان روز نیمه شعبان، بدون فرج نمی خوام

آخرین دقایق نیمه شعبان همراه با دل پر دردتر و گرفته تر تو رو نمی خوام

آرزوی فرج نمی خوام


من خود فرج رو می خوام

شادی نیمه شعبان ِ همراه با ظهور رو می خوام

من شادی واقعی می خوام

من یه کام شیرین ِ ماندگار می خوام

من لبخند دلربای تو رو می خوام

من چشمهای شوخ و مست تو رو می خوام

من خودِ خودِ تو رو می خوام

من دستهای عدالت گستر و گرم تو رو می خوام

بیا

این دست خالی من

این دست خالی و ملتمس همه دنیا

در مقابل دستهای پر از مهر و صلابت تو

بیا

بیا دستامون رو بگیر

من آرامش می خوام

دلم دیدن روی صاحبم رو می خواد


یا مهدی! من نیمه شعبان رو با تو می خوام.


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/4/12 توسط مغشوش نگار | نظر

مثل کلافگی های بعد از ظهرهای گرم و دمدار و نفس گیر تابستون

گفتنی های ناگفته داره کلافم می کنه.

دلم هوس شعر گفتن داره ولی به قول صالحی:

 نه من سراغ شعر می روم

 نه شعر از من ِساده سراغی گرفته است.

خیلی وقته......


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/4/1 توسط مغشوش نگار | نظر

بعضی موقعا فکر راحت و آزاد چه اثراتی که خلق نمی کنه!

منم دلم از این فکرا می خواد!

*

از اینکه بلد نیستم و جرأت امر به معروف و نهی از منکر ندارم عذاب می کشم.

کنار همه کارهایی که باید انجام بشه و نمیشه، همه باید برای احیای

امر به معروف و نهی از منکر 

قیام کنیم.

خودمون هم نمی دونیم بی تفاوتی و بی مسئولیتی چه کرده باهامون!

هنوز خیلی هامون نمی دونیم که چه موزیانه و «کار درست» این 

امر الهی رو ازمون گرفتن!

*

دارم از تحلیل "جدایی نادر از سیمین" توسط "استاد رائفی پور" لذت می برم.

هر چی تو دل و ذهنم بود رو داره میگه. 

 


درباره وبلاگ

مغشوش نگار
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است***ورنه لطف شیخ و واعظ گاه هست و گاه نیست! ////// مینویسم تا آروم بشم...بلکه! حرفایی که اکثرشو خودم میفهمم و خودم می خونم. البته بعضی از حرفها رو بدم نمیاد بقیه هم بخونن!
آخرین مطالب
لال
کمی حرف دل!
در عجبم!
تعریفتان از برنامه چیست؟!
انتخاب
الهه ناز
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو
پیوند ها
MihanTheme