درد دل های فکر! |
|
نوشته شده در تاریخ شنبه 91/10/2 توسط مغشوش نگار
| نظر
تنهایی ها دوره ام کرده اند تنت تمام تنهایی هایم را فراری می دهد
"یادبود"ت را لا به لای ورق های کتاب گم کرده ام.... وانمود می کنم که گم کرده ام! از نگاه کردن به کلماتش هراس دارم می ترسم آنقدر غرق در "یاد" تو و تمام "بود" هایی که "نبود" ند و فقط در حد یک آرزو، بشوم که برایم یک "یادبود" برپا کنند!
امشب نشسته ام به شعر شعر گفتن گفت و گو با تو تویی که هیچ وقت نبودی و نبودنت را خیلی حس می کنم راستی "خیلی" ای که اندازه دلتنگی هایم را برایت معلوم کرد خیلی خیلی خیلی و خیلی "خیلی" های دیگر بیشتر از آن "خیلی" شده است!! اندازه اش را فهمیدی؟! کمی حرف دل! در عجبم! تعریفتان از برنامه چیست؟! انتخاب الهه ناز [عناوین آرشیوشده] |