سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درد دل های فکر!
 
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/6/23 توسط مغشوش نگار | نظر

 

فکر نمی کردم دیگه ببینمش

همونطوری بود. مثل قبل...

ذهنم به توهم موجود تمایل پیدا کرده....وای...این یعنی بدبختی و ناچاری.

پست چی رو هم بردم تو توهم. چند وقتی هست اون رو هم بردم تو توهم. تحملم کم شده. دلخوش به فکری شدم که ازش فراریم! خدا....

انگار تعهدی دارم...این تعهد از اون لجبازیه نشأت میگیره. نمی خوام کسی جایگزین بشه. نمی خوام. هر چقدر هم فکرم مشغول بشه ولی فقط تو تو اوجی.

صدر فکر و دلم!

 

مثلا در مورد پست چی بود!! ولی آدم قابل توجهی شده برام....شاید به خاطر رفتار خودشه....چیز خاصی نیست!

 

@ شبیه پستهای عاشقانه شد...اَح!


درباره وبلاگ

مغشوش نگار
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است***ورنه لطف شیخ و واعظ گاه هست و گاه نیست! ////// مینویسم تا آروم بشم...بلکه! حرفایی که اکثرشو خودم میفهمم و خودم می خونم. البته بعضی از حرفها رو بدم نمیاد بقیه هم بخونن!
آخرین مطالب
لال
کمی حرف دل!
در عجبم!
تعریفتان از برنامه چیست؟!
انتخاب
الهه ناز
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو
پیوند ها
MihanTheme