درد دل های فکر!
 
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/10/12 توسط مغشوش نگار | نظر

 ای آن که گره های ناگواراییها به وسیله او بازمی گردد ،
و ای آن که تندی سختیها به او شکسته می شود ،
و ای آن که رهایی یافتن از گرفتاریها و رفتن به سوی آسایش فراخی ، از او درخواست می گردد
 کارهای دشوار به قدرت و توانایی تو آسان شده ،
و به لطف و توفیق ( از جانب ) تو اسباب ( هر کاری ) سبب گردیده ،
و مقدر شده بر اثر قدرت تو جاری و برقرار گشته ،
و اشیاء بر وفق اراده و خواست تو به کار رفته اند
پس آن اشیاء به اراده تو بی گفتنت فرمان بردار ،
و به خواست تو بی نهی و بازداشتنت بازداشته اند ( در قرآن کریم " سوره 16 ، آیه 40 " فرماید : انما قولنا لشئ اذا اردناه ان نقول له کن فیکون یعنی جز این نیست که گفتار ما به چیزی هنگامی که اراده نماییم به اینکه به آن بگوییم موجود باش " بی گفتن و بی درنگ " موجود می شود
 تویی که برای ( آسان کردن ) دشواریها خوانده می شوی ، و تو در سختیها پناهگاهی ،
از آنها دور نمی شود جز آن سختی که تو دور نمایی ، و از آنها برطرف نمی گرد و جز آن را که تو برطرف کنی
و ای پروردگار بر من فرود آمده چیزی ( بلا و گرفتاری ) که سنگینی آن مرا دشوار است ،
و به من رسیده چیزی که زیر بار رفتن آن مرا وامانده کرده
 و تو به قدرت خود آن را بر من رسانیده ای ،
و به سلطنت و تواناییت آن را به من متوجه گردانیده ای
پس برای آنچه به من رسانده ای برگرداننده و    برای آنچه متوجه ساخته ای دفع کننده و    برای آنچه بسته ای گشاینده و    برای آنچه گشوده ای بستنده و    برای آنچه دشوار کرده ای آسان کننده و  
 برای آن که خوار کرده ای یاری دهنده ای نمی باشد ( در قرآن کریم " سوره 10 ، آیه 107 " فرماید : وان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو وان یردک بخیر فلا راد لفضله یعنی و اگر خدا ضرر و زیانی به تو رساند جز او کسی نتواند آن را دفع کند ، و اگر خیر و نیکی برای تو خواهد فضل و احسان او را جلوگیری نیست . و " سوره 3 ، آیه 160 " فرماید : ان ینصرکم الله فلا غالب لکم وان یخذلکم فمن ذا الذی ینصرکم من بعده یعنی اگر شما را خدا یاری کند کسی بر شما غلبه و تسلط نیابد ، و اگر خوارتان گرداند کیست که بعد از او " بتواند " شما را یاری کند ؟ )
 پس بر محمد و آل او درود فرست ، و ای پروردگار در آسایش را به فضل خود به روی من باز کن ،
و تسلط غم و اندوه را به قوت و توانایی خود شکست ده ( از بین ببر )
و به من در آنچه شکوه دارم حسن نظر داشته باش
و در آنچه درخواست نمودم شیرینی بخشش ( خود ) را به من بچشان ،
و از جانب خویش رحمت و گشایش بی رنج به من ببخش ،
و از نزد خود به زودی رهایی یافتن ( از گرفتاریها) را برای من قرار ده
 و من را به سبب غم و اندوه از رعایت و حفظ واجبات و به کار بستن سنت خود ( مستحبات ) باز مدار
پس ای پروردگار به آنچه به من رسیده طاقت ندارم ،
و به آنچه به من روآورده پر از غم و اندوه گشته ام ،
و تو بر دفع غم و اندوهی که به آن گرفتار و بر دفع آنچه در آن افتاده ام توانایی ،
پس آن گرفتاری را از من دور کن اگر چه از جانب تو شایسته آن نباشم ای صاحب عرش و تخت بزرگ ( اشاره به این که همه اشیاء تحت قدرت اوست ، زیرا او صاحب عرش عظیم است که آن به هر چیز احاطه دارد ) .
@ دیگه فکر نکنم کسی بهتر و خاضعانه تر و خاشعانه تر و رو راست تر از امام سجاد میتونست درد منو بهت بگه و درمون رو ازت بخواد! 
@ هر چی ایشون گفت منم میگم. اما دِ آخه تو هم یه چیزی بگو.......یه کاری بکن. خواهش می کنم.

 


نوشته شده در تاریخ شنبه 90/10/10 توسط مغشوش نگار | نظر

یه دفعه به خودت میای و میبینی چند دقیقه ای هست که لیوان شیر قهوه داغ تو دستته و تو محو فکر و خیال، نگاهت قاطی حبابهای آب جوش داخل کتری شده که دارن بالا پایین می پرن!

اتاق ساکته و گرم.....

بر می گردی و نگاهت میفته به یکی اونطرف تر سر سجاده نماز ... اون هم غرق فکر و نگاهش خیره به مهر جانماز...خسته و ناامید و خسته!

دوباره سرگرم حبابها و دوباره دقایق بی خبری و دوباره نگاه به سمت دیگه و..........

دوباره نگاه خیره به مهر و...........

اما ایندفعه با نگاه تو، دختر به خودش میاد و با قامت اون، تو به خودت!

 


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/10/8 توسط مغشوش نگار | نظر

9 دی! هر چی زور زدم دیگه بهتر از این در وسعم نبود برات پوستر درست کنم! 

 

9 دی هر چی نخاله بود ریختیم سطل آشغال!


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/10/8 توسط مغشوش نگار | نظر

 

 

تویی که پارچه سبز را بازیچه دستت و گردن توله سگ هایت قرار دادی و خیال کردی که، بی خیال!

فکر کردی؛ مردم نمی فهمند   که، روی اعتقادی که به رنگ سبز و نوار سبز رنگ دارند مانور بدهیم. 

مثل اینکه فقط حرف و ضرب المثل تلقی کرده بودی که؛

هر که با آل علی در افتاد، ور افتاد.

طومارتان را مثل همان پارچه سبزی که سفت و محکم دور مچ دستت می پیچاندی، خدای علی و آل علی، پیچاند.

آنچنان پیچاند که هنوز دارید پیچ می خورید!

کی و کجا طومارتان را پیچید؟

9 دی - خیابان انقلاب

نه....نه

9 دی - همه خیابان های ایران

9 دی 9 دی 9 دی......

هر چقدر صدایت بزنم بیشتر به تو- روز خدایی و ولایی-  علاقمند می شوم.

9 دی! چه روزی بودی.

 9! و دی! هیچ فکرش را می کردید اینقدر جاودانه و زیبا شوید؟ خدا چه منتی سرتان گذاشته است ها!

 

آری! هان ای دل عبرت بین........

دیدید سوت و کف در عاشورای حسینی چه بلایی سرتان آورد؟

به خیالتان حسین و عباس و علی اکبر و علی اصغر علیهم السلام بیهوده خون دادند؟؟؟؟؟؟

به خیالتان زینب و رقیه علیهما السلام بی جهت اسیری کشیدند و در فراق پدر جان دادند؟؟؟؟؟

در لانه های عنکبوتیتان با هم میگفتید ؛ رژیمی که میگفت هر چه داریم از محرم و صفر است نابودیش نیز در محرم و صفر است.

چه اعتماد بنفس کاذبی!!!

چه حرف گزافی!!!

شما را چه به حرف زدن در مورد نابودی جمهوری اسلامی؟!؟!

نکند فکر کردید "خمینی کبیر" مثل شما بیخود و از سر بی عملی و بی اعتقادی حرف میزند؟!

دیدید همان محرم و صفر رسوایتان کرد!؟

دیدید عنادتان بالا زد و محرم و صفر خودتان را نابود کرد!؟

دیدید خون ثارالله نقاب تزویر را از بدنه ی فتنه تان برداشت و چهره پلید و منزجر کننده تان را نشان داد!؟

 

آری!

قسم به همین روز شهادت خانم رقیه سلام الله علیها ما هر چه داریم از محرم و صفر است.

9 دی هم با محرم عجین شد.

9 دی هم حسینی شد.

9 دی رقیه ی 3 ساله ی امام حسین علیه السلام بر روی شانه های عموی علمدارش طومارتان را جمع کرد.

 

 


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90/10/1 توسط مغشوش نگار | نظر

 

لبیک یا خامنه ای

 

قاتل حسین غلام کبیری، اولین شهید فتنه هم تبرئه شد!

یخ کردم!

تقریبا یک هفته دیگر سالگرد هتک حرمت روز عاشورا توسط منافقین و جیره خوران و بی غیرت های داخلی و خارجی و به دنبالش سرازیر شدن خشم مردم و پدید آمدن روز خدایی و ولایی مردم ایران، 9 دی!

بغض داشتیم...8 ماه صبر و تحمل کرده بودیم و دم نزده بودیم. کشتنمون، زدنمون، سرمون رو شکوندن و در عوض طبق معمولِ همیشه و مظلوم نمایی و طلبکار بودنی که در آستین داشتند و دارند _و جز این چیزی ندارند-  گفتند؛ زدنمون، کشتنمون و در آخر هم ماجرای مرگ زنکی را علم کردند و شد نماد جنبش سبز در خیلی از جاها که او هم خود مکاری بود که مکر بزرگ تری به سرش آمد!

فکر کردند نمیتوانیم یا نمی فهمیم و به گمان خودشان بردند و جمهوری اسلامی سقوط کرد!! هه...زهی خیال باطل.

آنقدر وقیح شدند که روی اصلیشان را رو کردند و چهره یزیدی و پلید خودشان را نشان دادند. صبر " آقا "و به تبع آن صبر ملت رسوایشان کرد و یک جورهایی میشه گفت این صبر بار داد.

به روز عاشورا و خیمه های حسینی و عزاداران حسینی حمله ور شدند و خوی وحشی گریشان را نشان دادند و همچنین ضد دین و کلاً  ضد هر چه محسنات اخلاقی و خوبی بودنشان را.

آتشی بود که انبار باروت را منفجر کرد. ملت منفجر شد. کشور منفجر شد.

بعد از 1400 سال در  ممکلت شیعه ، در ایران و یک همچین اتفاقی؟!؟!؟!؟ وا اسفا!

9 دی آمد و مردم هم آمدند.

با اشک و بغض هم آمده بودند.

با پرچم "قمر بنی هاشم" و حسین حسین گویان آمده بودند.

به عشق نایب امام زمان آمده بودند.

آمدند برای لبیک به جمهوری اسلامی و" آقا"...

گویا و واضح گفتند که ؛ آقا! بی خیال خواص بی بصیرت و دشمنان و لاشخورهای گرسنه ...ما هستیم...عمّارت میشویم به لطف خدا...

اما خواسته های مهمی داشتند؛

"آشوبگر عاشورا اعدام باید گردد"

"لعن علی عدوک یا علی

موسوی و کروبی و خاتمی"

"تاجر ورشکسته

برگرد به باغ پسته"

این ها فقط چند نمونه بود از خواسته های مردم در آن روز

امروز هم همین خواسته ها را دارند و هنوز هم محاکمه سران فتنه را خواستارند.

هنوز هم سرنگونی و بایکوت شدن و ساکت شدن و محکوم شدن فرزندان لندن نشین و بالا نشین استوانه نظام را می خواهند.

هنوز هم دل پری دارند از    نامه ی بدون سلام و خداحافظی پدر خوانده به رهبر انقلاب

اما انگار آقایان نشنیدند این خواسته ها را....

نشنیدند تا امروز شاهد شرط گذاری محکومان نظام برای شرکت در انتخابات برای نظام باشیم. همان نظامی که به بهانه قبول نداشتن همان انتخابات و قانون اساسی همان نظام قصد سرنگونیش را داشتند. حالا زبان دراز کرده اند برای ما!!

نشنیدند تا امروز شاهد فحش و ناسزا و بدگویی و حرفهای چرند همان استوانه کوچولویی(!) که به بهانه خوردن ساندویچ در خیابان انقلاب در جمع آشوبگران عاشورا بود - انگار در محله خودشان ساندویچ یافت نمی شود -  باشیم.

 تا شاهد باشیم که زل بزند در چشم نظام و مسئولان و مردم و سر تا پای نظام اسلامی و حتی قوانین و دستورات اسلامی را به سخره بگیرد و ناسزا بگوید و دروغ به هم ببافد و در آخر کسی نگوید بالای چشمت ابروست شاهزاده خانم!!!!!

تازه خیلی راحت هم بعد از دوسال از دادگاه رفتن سر باز زند و..........بچرخ تا بچرخیم!!!

آقایان! امیدی به شما نیست ولی خدا کند 3 دی به نتیجه ای برسید و این همه گستاخی را پاسخی دهید. 

ما که چشممان آب نمی خورد. به احتمال زیاد 3 دی هم می خوانیم: فائزه هاشمی!  آشوبگر عاشورا و کلاً پای ثابت همه آشوب های  فتنه 88 تبرئه شد. این نبوده دستش بوده...تقصیر مهدیشون بوده که متاسفانه دستمون بهش نمیرسه!!!!

اما

با تمام این تلخی ها و ناکارآمدی ها 9 دی، 9 دی بود، هست و خواهد بود.

باشد...بگذار همچنان یاغیگری کنند. بگذار محاکمه نشوند و صاف صاف بگردند. ما 9 دی جوابشان را دادیم.

زخم و داغی در دل دشمنان داخلی و خارجی گذاشتیم که همچنان میسوزند و سر به دیوار میکوبند. بساطشان را در همه دنیا جمع کردیم.

نگاهی به خاورمیانه و اروپا و آمریکا و جنبش از اول بی جنبش سبز لجنی بیندازید. می بینید اثرش را!

 9 دی خیلی ها را سر جایشان نشاند. خیلی ها.

9 دی زلزله ای بود برای استکبار و منافقین...تن لرزه ای نصیبشان کرد که هنوز هم روی ویبره هستند!

9 دی 88 ترجمه "لبیک یا خامنه ای...لبیک یا حسین است" بود به زبان روز و ماه و سال.

 

@ دست خدا بر سر ما...خامنه ای رهبر ما

@ ابالفضل علمدار...خامنه ای نگهدار

 

 

 


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره وبلاگ

مغشوش نگار
بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است***ورنه لطف شیخ و واعظ گاه هست و گاه نیست! ////// مینویسم تا آروم بشم...بلکه! حرفایی که اکثرشو خودم میفهمم و خودم می خونم. البته بعضی از حرفها رو بدم نمیاد بقیه هم بخونن!
آخرین مطالب
لال
کمی حرف دل!
در عجبم!
تعریفتان از برنامه چیست؟!
انتخاب
الهه ناز
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو
پیوند ها
MihanTheme